راه نو

۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

فرعون و نمرود زمان

هفته پیش به مراسم ترحیم مرحوم بهزاد مهاجر رفتیم. در ورود به محل مراسم با دیدن صاحبان عزا برای مرحوم از دست رفته از طلب آمرزش کردیم و به میزبان گفتم: خدایش بیامرزاد. بعد با خود اندیشیدم خدایای بهزاد مهاجر و خدای ولی فقیه کیست؟ آیا هر دو به یک خدا اعتقاد داشتند و دارند که حالا از آن خدا چیزی می طلبیم هر دو را به یک اندازه اجابت کند؟ و بعد داستان فرعون و نمرود در ذهنم مرور شد. به راستی وقتی این گونه انسان ها به سادگی به لب تیغ می روند و پر پر می شوند و مقام ولایت در جایگاهی است که تفقدی بر انسان های جامعه می کند، آیا چیزی صفت فرعون و نمرود می توان بر این ولایت نهاد؟ آیا این ها که هر روز قرآن را مرور می کنند و داستان های مستکبران را از بر هستند، هیچ به خود اندیشیده اند که خود فرعون و نمرود نیستند؟ مگر فرعون و نمرود چه می کردند که حالا ولایت بری از این صفات نیست؟ تکبر، تندخویی، گفتار تحکم آمیز و طغیان همان روایت داستان فرعون است که می توان در مقام ولایت یافت. (انه طغی) اما فرعون بر که طغیان کرد؟ بر خدا؟ آخر طغیان بر خدا به حال خدای قادر و متعال چه فرقی دارد؟ مگر جز این است که طغیان معنا نمی یابد جز رفتار با خلق خدا و خلق خدا همین خس و خاشاک هستند که کرداری کاریکاتور گونه دارند؟ آری طغیان یعنی بر خلق خدا ستم کردن و چوب حراج بر عقل و رفتار و فکر آن ها زدن.
کسی می تواند چون من تحلیل کند و معنای طغیان را دریابد که ندای مادر سهراب اعرابی را شنیده باشد که با نهایت اندوه دم برمی آرد که آخر سهراب 19 ساله به کدام آرزوی زندگی خود رسیده بود؟ واقعا به کدامین گناه فردی چون سهراب باید به تیغ تیز استبداد فرعونی تلف شود و مقام ولایت، هیچ دم بر نیارد.

فرعون زمان ما فعلا می تازد، اما اطمینان دارم که خون ندا و سهراب و سایر جانباختگان راه آزادی هرگز پایمال نخواهد شد و روزی فرعون و نمرود زمان را گرفتار خواهد کرد.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]



<< صفحهٔ اصلی